مرخصی

شیرین ترین بحثی که تو پادگان مطرحه بحث مرخصیه. چیزی که ما هفته های اول ازش بی بهره بودیم و همین باعث شد علاوه بر فشار کلاسهای صف جمع و . . . فشارهای روحی و روانی هم بچه ها رو روز به روز بیحالتر و خسته تر کنه. مرخصی های ما تا 17 روز اول فقط توی یکی دوتا مرخصی شهری خلاصه شد و روز هفدهم اسفند بود که ما اولین مرخصی 48 ساعته رو رفتیم. مرخصی که تا خواستیم ببینیم چطور گذشت، تموم شد. هرچند این مرخصی مقدمه ای شد برای مرخصی های بی شمار بعدی. میگن دوره اسفند دوره طلاییه و ما اینو وقتی فهمیدیم که صبح 24 اسفند گفتن از 25 اسفند تا 5 فروردین رو مرخصی میدن هرچند 16 نفر سرباز نیاز داشتن که تا 5 فروردین واسه نگهبانی بمونن و بعد از اون عازم مرخصی بشن و من تصمیم گرفتم جزو اون 16 نفر باشم، چون به مرخصی نیمه دوم نیاز داشتم.

از صبح 24 اسفند تا بعدازظهر بچه ها از شنیدن این خبر خوب غرق در شادی بودن تا ساعت 3 بعدازظهر که فرمانده گروهان گفت به دلیل آماده باش مرخصی لغوه . . .! با شنیدن این خبر بچه ها وا رفتن و کار به جایی رسید نیمه شب تو تاریکی آسایشگاه میشد صدای گریه چند نفر رو شنید. از صبح ساعت 4.30 که بیدارباش رو زدن بچه ها به امید مرخصی مرتبا از فرمانده و . . . سوال می کردن اما جز جواب نه چیزی نمی شنیدن. این سوال و جوابها ادامه پیدا کرد و بچه ها ثانیه به ثانیه ناامیدتر میشدن تا ساعت 14.30 در حالی که همه تقریبا از مرخصی ناامید شده بودن ارشد گروهان اومد تو آسایشگاه و داد زد مرخصیه وسایلتون رو جمع کنید. هیچ کس باور نمی کرد تا لحظه ای که به خط شدن و دفترچه هارو تحویل گرفتن و عازم یه مرخصی میان دوره 9 روزه شدن و ما 16 نفر موندیم با 60 نفر دیگه از گروهانهای مختلف و این 9 روز رو به خواب، خوراک، کتاب  و البته نگهبانی گذروندیم، یکی از خوبیهاشم این بود به جز گردان نگهبان که تو 24 ساعت 15دقیقه هم نمیدیدمش، هیچ کادری دیگه ای بالای سرمون نبود و تقریبا آزاد بودیم. هرچند سختی هایی داشت(لحظه سال تحویل کنار خانواده نبودیم، شب بیدار موندن واسه نگهبانی و . . .) اما شیرینی مرخصی از 5 فروردین تا 16 فروردین تمام این سختیها رو پوشوند و به همین راحتی سه هفته از آموزشی طی شد.

از بعدازظهر 4 فروردین بچه ها کم کم اومدن و ما ساعت 8 صبح 5 فروردین تا 16 رو دور از محیط نظامی به آرامش گذروندیم. این مرخصی واسه من یه استارت بود چون دوباره ظهر 17 فروردین تا صبح نوزدهم کل گروهان من جمله خود من رفتیم مرخصی و بعدازظهر نوزدهم هم یه توشهری رفتم و دوباره از بعدازظهر 20فروردین تا صبح بیست و سوم رو بخاطر کارای مربوط به مقالاتم مرخصی گرفتم و وقتی صبح 23 برگشتم، بعدازظهر 23 تا صبح 26 رو بخاطر آزمون دکترا مرخصی گرفتیم! وقتی برگشتم چند روز باقیمانده به سرعت گذشت و ما ظهر 29 فروردین عازم پایان دوره شدیم. امیدوارم آموزشی تک تکتون پر از مرخصی باشه . . .!

صف جمع

به جرات می تونم بگم مصیبت اصلی همه سربازا کلاسای صف جمعه. کلاسهایی که تو محیط آزاد برگزار میشه و فرمانده اونقدر بچه هارو تمرین میده که بعد از کلاس کمتر کسی نای وایسادن روی دوپا رو داره. کلاسهای صف جمع از روزای اول شروع میشه و تا روزای آخر ادامه داره هرچند روند ساعات هفتگی کلاس کاهشیه. اولین تمرینات کلاس صف جمع تو سه کلام خلاصه میشد . . . ضربه پا . . . نظام از راست . . . حرکت دست . . . و این سه کلام بارها و بارها تکرار میشد تا آویزه گوش سربازا بشه. روزای اول یه جورایی کل ساعت روز صف جمع کار می کردن. پاها باید حداقل 90 درجه بالا بیاد و با حرکت پا دست مخالف هم حرکت می کنه. طبل بزرگ زیر پای چپ . . . یعنی قبل از جایگاه فقط باید زیر ضربه بلند طبل بزرگ پای چپ 90 درجه بالا بیاد و زیر بقیه ضربات طبل پاها بالا نمیاد. کلاسهای صف جمع اونقدر بچه ها رو خسته می کرد که سر کلاسهای دیگه معمولا با چشم باز می خوابیدن. به مرور صف جمع پیشرفته تر می شد و نظر به راست و رژه با اسلحه هم به کلاسها اضافه شد. در نهایت هرچند در هفته های آخر هم تو کلاسهای صف جمع تمرین رژه می شد اما بیشتر به ادای احترامات و . . . می گذشت. این وسط به چپ چپ، به راست راست، عقب گرد، پیش فنگ و دوش فنگ و دست فنگ و . . . هم به بچه ها آموزش داده میشد.

پاسخ به سوالات دوستان

سوال آقا مهدی: سلام آقا منم مثل خودت خدمت کردم یه 10 ماه، دوباره بعد 2 سال و نیم فردا اعزامم. خواستم ببینم آموزشیم چند روزه ؟؟؟؟ سخت میگیرن به خدمت کرده ها؟ ممنون میشم


دوست عزیز در این مورد پادگان تصمیم گیرنده است. با توجه به اعلام نیاز معمولا تصمیم میگیرن چند روز نگهتون دارن. من دوره قبل که رفتم خدمت کرده ها رو 30 روز نگه داشتن، یه سری 22 روز و این بار 35 روز. مثلا اینبار به عید خوردیم و با توجه به ماموریتها خدمت کرده هارو تا 5 فروردین نگه داشتن و بعدش تا 16 فروردین فرستادن مرخصی. همه چیز بستگی به پادگان داره و اعلام نیاز. البته من خودم جزو خدمت کرده ها حساب نمیشدم چون زیر 60 روز خدمت داشتم.


در مورد سختگیری اگه نسبی بخوایم حساب کنیم آره سخت میگیرن. هرچی پاسداری و گشتی و نگهبانیهای سخت باشه رو گردن خدمت کرده ها میندازن. توقعی که از خدمت کرده ها دارن بیشتره واسه همین بعضی جاها مثل رژه حساسترن روشون.


سوال آقا محمد: از دوستان تهرانی که شنبه 2/2 اعزامند بگویند چه ساعتی باید میدان سپاه باشیم؟


در مورد تهران نمی دونم ولی اراک  مثلا گفتن 7 صبح بیاید من 8.45 رفتم هنوز شروع نشده بود. اگه یکم دیرتر هم بری مساله ای نیست. از همونجا اعزامتون می کنن و تا بعدازظهر به پادگانتون می رسید.

ُ



شروع کار

روز دوم رو در حالی شروع کردیم که شب قبلش همه سربازا تو یه گروهان جمع شده بودن. با اضافه شدن سربازان جدید و تکمیل شدن گروهان کار اصلی کم کم شروع شد. اولین قدم تحویل استحقاقیها بود. تحویل استحقاقیها با سرعت کم انجام شد و بعد از اندازه کردن لباسها و پوتین ها همه گروهان برای مشخص کردن شماره سازمانی (همون شماره تخت) به خط شدن. ۱۲ گروه مشخص شدن و تقسیم وظایف هم انجام شد. از اینجا به بعد بود که کار اصلی شروع شد . . . صف جمع . . . کلاسی که همه سربازا ازش متنفرن. . .

پیشنهادات

گفتم بهتره قبل از هرگونه گزافه گویی یه سری پیشنهادات بدم و اقلام مورد نیاز و مواردی که میتونه آموزشی رو خوشایندتر کنه رو بشمارم. شما یه فضای محدود دارید و بهتره وسایلی رو همراه داشته باشید که به کارتون میاد و از بردن وسایل اضافه بشدت بپرهیزید. قبل از هرچیز باید بگم تو هر گردانی یه بوفه وجود داره که انواع خوراکی اعم از نوشیدنی ها(آب معدنی، دلستر، انواع آبمیوه ها و . . . )، خشکبار (پسته، تخمه و . . . )، کنسروها، بیسکوییت و . . . رو داره. پس به فکر بردن خوراکی زیاد نباشید. حتی تو بوفه می تونید انواع میوه ها و ساندویچ ها هم پیدا کنید.

مهمترین چیزی که باید همراهتون داشته باشید انواع داروهاست. مطمئنا در طول دوره حداقل دوبار دچار سرماخوردگی میشید و یا مشکلات گوارشی پیدا می کنید پس دارو رو فراموش نکنید.

دومین چیز وسایلیه که برای شستشو لازمه. حتما چند قالب صابون و مایع دستشویی با خودتون ببرید. پودر لباسشویی، اسکاج، ریکا و ... هم فراموش نشه. هرچند میتونید از ظروف یک بار مصرف استفاده کنید و خیال خودتونو راحت کنید. دو جعبه دستمال کاغذی و دستمال توالت هم خیلی به کارتون میاد.

اقلام مورد نیاز دیگه، سوزن و نخ، سنجاق، کیسه فریزر و کیسه های دسته دار، مرطوب کننده، کرم، اسپری خوشبو کننده و . . . هست. در ضمن فلاسک و چای کیسه ای رو فراموش نکنید که چاییهای پادگان افتضاحه.


حتما قبل از ورود به پادگان موهاتونو بزنید. کوتاه کردن مو اونجا واقعا مصیبته. چون علاوه بر اینکه تو زدن موی سر بهداشت رعایت نمیشه، شستشوی سر بعد از اصلاح دردسر بزرگیه. هرچند پادگان حمامهای خیلی خوبی داره اما مسافت زیاد و شلوغی حمامها باعث میشه کمتر تمایل به حمام رفتن داشته باشید.


لباس گرم تو فصل سرد فراموش نشه که سرمای اراک تا مغز استخون میره. از هر فرصتی برای مرخصی استفاده کنید. اگه کسی فرصتی برای مرخصی داشته باشه و استفاده نکنه ضرر کرده، سعی نکنید اینجا خیلی صادق باشید چون باهاتون صادق نیستن. سعی کنید اصلا تو چشم نباشید تا جایی که میتونید ناشناس بمونید.

تا جایی که میتونید سعی کنید خودتونو به بیخیالی بزنید و خوش بگذرونید. چون گذر زمان تو خدمت طوریه که اگه کسی فکرش مشغول باشه خردش می کنه. شما وارد این محیط شدید و حتما باید بگذرونیدش، حق انتخابی وجود نداره، پس سعی کنید با خوبی بگذرونیدش.